ارتباط با ما در

آقای وزیر! سینما بیشتر از «سالن» به فیلم نیاز دارد

اگر واقعا دوست دارید مردم سینما بروند برای سلیقه مردم تعیین تکلیف نکنید و بگذارید فیلم خارجی هم به نمایش درآید. آنگاه خواهید دید تعداد سینماروها بیشتر می شود یا نه. اگر مشکل با برخی صحنه های تنانه است هم قابل حذف اند و هم قابل اصلاح و اگر کلیت فیلم مشکل نداشته باشد حذف آن صحنه های خاص پذیرفتنی است.

منتشر شده

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است «۳۳ درصد مردم ایران تا‌کنون هیچ‌گاه به سینما نرفته‌اند و ۳۷.۵ درصد نیز آخرین بار سه سال پیش به سینما رفته‌اند.»

هر چند سخنان آقای صالحی این گونه هم منعکس شده که ۸۸ درصد مردم تاکنون به سینما نرفته‌اند، ولی اگر به آمار پرفروش‌ترین فیلم‌ها هم توجه کنیم درمی‌یابیم که از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران با اکثریت جوان تنها ۲.۵ میلیون نفر به سینما می‌روند، زیرا فروش فیلم‌ها در بهترین و پُرمخاطب‌ترین حالت نیز از ۳۰ میلیارد تومان فراتر نمی‌رود.

وزیر ارشاد این سخنان را در همایش «معاونان عمرانی استانداری‌ها» بیان کرده تا توجه آنان را به ضرورت توسعۀ فضا‌های فرهنگی سوق دهد و به همین خاطر دست به مقایسه زده و گفته در حالی که سرانۀ فضای سبز ۱۱ مترمربع و سرانۀ فضای آموزشی ۵ مترمربع است سرانۀ فضای فرهنگی سانتی‌متری شده است.

آقای وزیر! سینما سالن می‌خواهد، اما فیلم، بیشتر می‌خواهد

مطابق استاندارد‌های جهانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما باید داشت و به این ترتیب ایران ۸۰ میلیونی به ۸۰۰۰ سینما نیاز دارد حال آن که تعداد کل سینما‌ها تازه با اقدامات چند سال اخیر و توسعۀ فضا‌های فرهنگی و ساخت سینما در پردیس‌ها و مجموعه‌های تجاری به ۵۵۰ سالن رسیده است.

آمار قابل تأمل دیگر این است که هزار شهر ایران هیچ سالن سینمایی ندارند و در واقع تنها ۳۰۰ شهر دیگر از این امکان برخوردارند.

هدف آقای وزیر از بیان این آمار‌ها و نکات روشن است: تشویق معاونان عمرانی استانداری‌ها به ساخت سالن سینما و توجه دادن آنان به ضرورت توسعه فضا‌های فرهنگی مانند فضای سبز و فضای آموزشی.

اما آیا یگانه دلیل سینما نرفتن کثیری از مردم تنها نبود سالن است؟ در این حالت می‌توان پرسید چرا آمار سینمارو‌ها در شهر‌های سینمادار هم مطلوب نیست؟

به این بهانه می‌توان نکاتی را برشمرد یا بر نقاطی انگشت گذاشت:

۱. ممکن است کسانی بر آقای صالحی خرده بگیرند که چرا تنها سالن‌های سینما و تالار‌های فرهنگی و مانند آن را در زمره فضا‌های فرهنگی به حساب آورده و مکان‌های دینی را محاسبه نکرده است.

این خرده از اختلاط دو مفهوم «فرهنگ» و «ایدیولوژی» در سال‌های بعد از انقلاب ناشی می‌شود. حال آن که به رغم هم پوشانی‌ها وقتی از فرهنگ و هنر سخن می‌گوییم با ذوقیات مردم سر و کار داریم نه با اعتقادات و باور‌های آنان. به همین خاطر کسی از حوزه‌های علمیه انتظار ندارد دروس هنری نیز داشته باشند. پس بخشی از این سوء تفاهم را خود عنوان «وزارت ارشاد» دامن زده است.

برای تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی داریم و گشت ارشاد هم متولی ارشاد مردمان است. بنا بر این بهتر است نام وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی» به «وزارت فرهنگ و هنر» تغییر یابد که در واقع «وزارت فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران» است.

چنان که پیش از این هم نوشته بودم واژه «ارشاد» ابتکار مرحوم دکتر میناچی بود که به خاطر عضویت در هیأت امنای حسینیه ارشاد پیشنهاد تغییر نام وزارت اطلاعات و جهانگردی یا فرهنگ و هنر به ارشاد ملی را به شورای انقلاب برد و خود وزیر ارشاد ملی شد و بعد از مغضوب شدن واژۀ «ملی» به «ارشاد اسلامی» تغییر یافت. حال آن که پیش‌تر بخش سینما به وزارت فرهنگ و اموزش عالی منتقل شده بود و با بازگشت نام «فرهنگ» آن بخش‌ها هم بازگشتند. بی آن که قانون اصلاح شده باشد.

۲. در دهۀ ۶۰ و در دورۀ آقای خاتمی و مدیریت سید محمد بهشتی و انوار بر سینمای ایران و بنیاد فارابی و در حمایت از سینمای ملی نمایش فیلم‌های خارجی محدود شد، اما قرار نبود دایمی باشد. از عادات ما ایرانیان این است که امور موقت را دایمی می‌کنیم. مثل امام جمعه‌های موقت با ۳۰ سال سابقه، یا توقیف‌های موقت برخی مطبوعات یا پل‌های موقت فلزی در شهر تهران.

اگر واقعا دوست دارید مردم سینما بروند برای سلیقه مردم تعیین تکلیف نکنید و بگذارید فیلم خارجی هم به نمایش درآید. آنگاه خواهید دید تعداد سینمارو‌ها بیشتر می‌شود یا نه. اگر مشکل با برخی صحنه‌های تنانه است هم قابل حذف اند و هم قابل اصلاح و اگر کلیت فیلم مشکل نداشته باشد حذف آن صحنه‌های خاص پذیرفتنی است.

خیلی از سینمارو‌ها دوستدار فیلم‌های روز دنیا هستند و نگاه شان به سینما فقط سرگرمی و خنده نیست.
محدودیت دهۀ ۶۰ برای بارورشدن سینمای ملی بود و این که «فیلمفارسی» همان «فیلم ایرانی» نیست و خوش بختانه سینمای ایران شکل گرفت و حالا جهان عباس کیارستمی و اصغر فرهادی و مانند آن‌ها را می‌شناسد.

ساخت سالن جدید پول می‌خواهد، ولی تصمیم به نمایش فیلم خارجی به بودجه نیاز ندارد.

۳. خیلی‌ها به سینما نمی‌روند، چون بر پایه علاقه به کارگردان و بازیگر به سینما می‌روند. دوست دار فیلم‌های بهرام بیضایی با سینما قهر می‌کند وقتی که او می‌رود یا هنگامی که می‌بیند فیلم احمد رضا درویش و کیانوش عیاری در محاق توقیف است.

فیلم‌ها را آزاد کنید تا تعداد سینمارو‌ها بیشتر شود.

۴. سینما یک «صنعت/ هنر/ تجارت» است. محصول این «صنعت/ هنر/ تجارت» فیلم نام دارد. مگر دولت برای دیگر محصولات زیر ساخت فراهم می‌کند؟ وقتی فیلمی بصرفد بخش خصوصی سرمایه گذاری می‌کند. این هم پول نمی‌خواهد. تصمیم می‌خواهد.

۵. هر چند توسعه فضای فرهنگی کار خوبی است و اصطلاحا «فرم، محتوا تولید می‌کند»، اما اگر فیلم خوب تولید نشود فضای فرهنگی هم توسعه یابد مشکل حل نمی‌شود. کما این که ساخت این همه مسجد مردم را مسجدروتر نکرده و مساجد استانبول در ترکیه شلوغ‌تر از مساجد در تهران هستند.

در همین تهران و در میدان فلسطین سه مسجد بزرگ ساخته شده است. یکی در ضلع جنوب غربی و دیگری در نزدیکی پاساژ نور و سومی در کنار مدرسه، اما آیا به همین تعداد هم مسجدرو‌ها افزایش یافته اند یا بعضا از فضا‌های خود برای عرضۀ میوه و تره بار و کالا‌های دیگر استفاده می‌کنند؟

۶. این که اکثر مردم سینما نمی‌روند به این معنی نیست که فیلم هم نمی‌بینند. اتفاقا فیلم زیاد می‌بینند. اما فیلم‌هایی که از طرق دیگر تهیه یا بارگذاری کرده اند. یک بار به وزیر اسبق ارشاد گفتم این گفته که مردم کم کتاب می‌خوانند درست نیست. کتاب‌هایی که از دستگاه ممیزی شما می‌گذارد یا پشت آن مانده را کمتر می‌خوانند وگرنه کتاب‌های خارج از سانسور‌های رسمی همچنان مشتری دارد.

سینما نرفتن یا کم رفتن حاصل دولتی شدن سینماست و این تصور که یگانه عامل تأثیرگذار بر فرهنگ مردم است. حال آن دلایل و عوامل متعددند.

۷. سینما کارخانۀ رؤیاسازی است و غالب ما با دنیای خیال و رؤیا فاصله گرفته‌ایم و می‌پنداریم فیلم باید عین دنیای واقعی باشد.

سهم خیال و رؤیا را باید دوباره ادا و احیا کنیم. نمی‌گویم به سینمای فانتزی روی بیاوریم، اما یادمان باشد مهم‌ترین شاخصۀ فرهنگی ما «شعر» است با هزار سال قدمت و مهم‌ترین عنصر شعرهم «خیال» است.

برخی از منتقدین چنان بریک فیلم خرده می‌گیرند که انگار دارند تصمیمات ارزی بانک مرکزی را نقد می‌کنند!

حال آن که سینما دروغی زیباست. بازیگر فیلم کنار دست‌تان نشسته و وقتی روی پرده می‌میرد اشک می‌ریزید و باور می‌کنید مرده و اگر دستی به شانۀ شما بزند و بگوید دوست من! فیلم است، غصه نخور، آرام نمی‌گیرید. چون آن دروغ شیرین را دوست دارید.

قوۀ خیال را بها دهیم تا فیلم بسازند ولو همۀ قصه‌ها گفته شده باشد، اما هر کسی زبان خود را دارد.

۸. وزیر ارشاد پول ساخت سالن سینما را ندارد، اما نمی‌تواند دستور بدهد دست از سر رُمان‌ها با هزار نسخه تیراژ بردارند تا مردم رمان‌خوان شوند و وقتی بر اساس رُمان فیلم ساخته شد فیلم هم ببینند؟

۹. سرانۀ فضا‌های فرهنگی را می‌توان با استفاده از سالن‌های مدارس و ادارات که بعد از ظهر‌ها و ایام تعطیل بلااستفاده رها شده افزایش داد. چندی پیش در یک انجمن غیر دولتی و در دفتری کوچک، دوستان در حالی از کمبود امکانات صحبت می‌کردند که درست روبه روی آن ساختمان اداری با اتاق‌های متعدد بلااستفاده افتاده بود و یک عنوان پرطمطراق بر درآن نصب شده بود.

باید باور کنیم پول بادآورده نفت دیگر در کار نیست و ریخت و پاش‌ها را تمام کنیم و میدان را به اهل تخصص و ذوق بسپاریم.

در این حالت فیلم تولید می‌شود، فیلم خوب وارد می‌شود و کانون‌های فرهنگی اینجا و آنجا به راه می‌افتد.

۱۰. این که تصور کنیم مردم به خاطر ماهواره و اینترنت و سی دی به سینما نمی‌روند یا کم می‌روند درست نیست. چون اگر این گونه بود در آمریکا سینما‌ها از رونق می‌افتادند.

آقای وزیر! وقتی ریشه مشکل در نگاه دولتی است نمی‌توان از دستگاه‌های دولتی و عمومی خواست مشکل را حل کنند. چون در نهایت می‌شود وضعیتی که حوزۀ هنری ایجاد کرده که سینما‌های مصادره‌ای را مالک شده و درباره محتوای فیلم‌ها هم تصمیم می‌گیرد و می‌گوید، چون از فلان فیلم خوش‌مان نمی‌آید نمایش نمی‌دهیم. اگر ساخت سالن را به استانداری‌ها بسپاریم ممکن است سلیقه خود را اعمال کنند.

با این اوصاف، چارۀ کار ساده است. بگذارند فیلم‌ساز فیلم بسازد و با رعایت ضوابط فیلم‌های خارجی هم به نمایش درآید.

البته تا این را می‌گویی در واکنش گفته می‌شود همان طور که دانشگاه علوم پزشکی دربارۀ سلامت خوراکی‌ها نظر می‌دهد تا مردم مسموم نشوند دستگاه‌های فرهنگی هم مراقب‌اند که ذهن مردم مسموم نشود.

این را، اما نمی‌گویند که داوری و کارشناسی دانشگاه دربارۀ مواد غذایی مورد اجماع و اتفاق است و در بحث فرهنگ و هنر این گونه نیست…

 

منبع: عصر ایران

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.