ارتباط با ما در

کم کاری خانواده را گردن رفیق نیندازیم

مرکز بازپروری مهر سروش با ظرفیتی در حدود ۲ هزار نفر با همت دستگاه‌های مختلف اجرایی، راه اندازی شد تا محل امنی برای معتادان متجاهر باشد.

منتشر شده

صدای دورگه‌ای داشت و با تسلط کامل کلمات را بیان می‌کرد، تصور داشتم وقتی وارد سالن می‌شوم با یکی از مجری‌های تلویزیون روبرو شوم. همین که وارد سالن شدم جا خوردم، آن صدا مربوط به یک مددجو بود! جوانی قد بلند، کمی لاغر با رنگ پوست تیره که پشت لباسش نوشته شده بود: مرکز مهر سروش.

در طول برنامه او را زیر نظر داشتم، در ابتدا گویا از جمع خجالت بکشد کمی لکنت زبان گرفته بود ولی رفته رفته تسلطش بهتر شد، آنقدر بر اجرایش تسلط داشت و کلمات را خوب بیان می‌کرد که چندباری فکر کردم شاید بازیگر تئاتر است و مشغول نقش بازی کردن است.

دیگر مددجویان او را به نام «یوسف» صدا می‌کردند، بعد از اتمام برنامه به سراغش رفتم و او را صدا کردم: «آقا یوسف، آقا یوسف اگر ایرادی ندارد کمی با هم صحبت کنیم، صحبت که نه در واقع قصد دارم اگر راضی باشید با هم مصاحبه‌ای داشته باشیم»

یوسف با سر آستینش قطره اشکی که گوشه چشمش مانده بود را پاک کرد و کمی سرفه کرد تا صدایش صاف شود و گفت: «بله، مانعی ندارد؛ صحبت کنیم چه ایرادی دارد»

مثل همیشه خواستم خودش را معرفی کند، خیلی راحت و بدون اینکه از آوردن نام خانوادگی‌اش هراسی داشته باشد خودش را معرفی کرد و گفت: «من یوسف آزاد هستم، در رشته تئاتر تحصیل کردم، فرزند آخر خانواده هستم و ۳۵ سال دارم، از اعتیاد خسته شدم و خودم به این مرکز مراجعه کردم تا بتوانم اعتیاد را ترک کنم، خوبی مرکز بازپروری مهر سروش این است که هم جایی برای معتادان متجاهر است و هم جایی برای افرادی مانند من که خودشان تصمیم به ترک اعتیاد گرفته‌اند.»
خودم کم گذاشتم تقصیر رفیق ناباب نیست

از او پرسیدم چه شد که رو به اعتیاد آوردی؟ سرش را بالا گرفت و به سقف نگاهی کرد و گفت: «قضیه اعتیاد همان طور که می‌دانید یک مساله پیچیده است و فرقی ندارد در جامعه چه جایگاهی داشته باشی، اگر کمی زمینه برای اعتیاد داشته بالاخره گریبان گیرت می‌شود.»

گفتم منظورت همان ضرب‌المثل قدیمی رفیق ناباب و ذغال خوب و… هست؟ گفت: «نه، نه البته که رفیق ناباب بی تأثیر در این قضیه نیست ولی خودم هم کم، کم‌کاری در این مورد نداشتم و کم چراغ سبز نشان ندادم»

خواستم برایم توضیح دهد که به چه مواد مخدری اعتیاد داشت، خیلی دقیق و با جزئیات گفت: «حدود ۸ سال اعتیاد داشتم، اعتیاد را اول با تریاک شروع کردم و کمی بعد به سراغ هروئین رفتم و در آخر هم متوجه مواد مخدری جدیدی به اسم شیشه شدم ولی خب در این مدت ۸ سال بیشتر از همه هروئین مصرف کردم.»

خانواده بیشتر از رفیق ناباب بر اعتیاد تأثیرگذار است

پرسیدم که در خانواده هم فرد معتاد یا شخصی که تفننی مواد مصرف کند را داشتید؟ کمی فکر و گفت: «در بین خواهر و برادرهایم نه، هیچکس حتی لب به سیگار نمی‌زند ولی شوهر خواهرم اعتیاد داشت»

فوراً سوال کردم پس خانواده تاثیرگذارتر از رفیق ناباب است؟ با قاطعیت پاسخ داد: «صد در صد خانواده بیشتر از رفیق ناباب تأثیرگذار تر است، وقتی می‌بینی مواد در خانواده‌ات جایگاهی دارد راحت به سراغ اعتیاد می‌روی تا اینکه ببینی خانواده‌ات با مواد مخدر بیگانه هستند، البته باز هم بستگی به فرد دارد شاید برای برخی افراد تأثیرگذاری رفیق ناباب بیشتر از خانواده باشد»

وقتی به اعتیاد گرفتار می‌شوی کم کم خودت را از جامعه کنار می‌کشی

گفتم این حرف درست که وقتی یک معتاد، اعتیادش را ترک می‌کند، می‌گوید تازه الان متوجه می‌شوم خانه و خانواده یعنی چه؟ سرش را به علامت تأیید تکان داد و گفت: «بله؛ دقیقاً بله چون آدم به دلیل اعتیاد کم کم یا از خانواده و جمع‌های دوستانه کنار گذاشته می‌شود یا اینکه خودش ترجیح می‌دهد کنار برود؛ ولی امروز من خیلی خوشحال هستم، مدت‌ها بود که به خاطر اعتیاد من از محیط کار و جامعه و حتی خانواده‌ام فاصله گرفته بودم ولی امروز دوباره بر روی صحنه رفتم و گویندگی کردم»

در جوابش گفتم ولی انگار در ابتدای اجرا کمی استرس داشتید، درست است؟ پاسخ داد: «یک اتفاق جالب برایم رخ داد، در ابتدای برنامه به طور اتفاقی تصویربردار یکی از سریال‌هایی که آن موقع بازی می‌کردم را دیدم و او من را شناخت، تا به امروز هیچکدام از همکارانم نمی‌دانستند من اعتیاد دارم و به همین کمی در ابتدا حالم بد شد ولی بعد از اینکه خودش جلو آمد و کمی با من صحبت کرد این قضیه را فال نیک گرفتم و دیگر استرسی نداشتم»

همه غذایی می‌خوریم الا کباب و جوجه و مرغ

در ادامه خواستم تا از یک روز زندگی در مرکز بازپروری سروش را برایم بگوید، گفت: «روز ما با نماز صبح شروع می‌شود، بعد از نماز وقت صبحانه است و بعد از صبحانه بچه‌ها به سراغ کارهای شخصی می‌روند، افرادی حمام می‌کنند و افرادی مشغول مطالعه می‌شوند تا اینکه ظهر می‌شود، بعد از نماز ظهر برای صرف ناهار به سالن غذاخوری می‌رویم و بعد از ناهار به کلاس‌های آموزشی می‌رویم و بعد از آن استراحت و بعد صرف چای و تماشای تلویزیون می‌شوند و بعد هم نماز مغرب و شام و خواب»

خواستم تا از کیفیت و تنوع غذاهایی که در آنجا می‌خورند برایم بگوید، لبخندی زد و گفت: «ما اینجا همه جور غذایی می‌خوریم الا کباب و مرغ و جوجه که در برخی مراسم‌ها فقط این غذاها را برایمان می‌آورند، در ابتدا کیفیت غذاها خیلی بد بود و به از روی اجبار لب به آن غذاها می‌زدیم ولی الان وضعیت بهتر شده و کیفیت غذاها خیلی بهتر شده است»

نکته مثبت سروش ملاقات با خانواده‌ها و خرید از بوفه است

یوسف انگار چیزی یادش آمده باشد، حرف قبلی خود را قطع کرد و گفت: «مرکز سروش یک نکته مثبتی که دارد این است که ما می‌توانیم با خانواده‌هایمان ملاقات داشته باشیم و از نظر روحی در آرامش باشیم، همچنین در گوشه‌ای از این مرکز یک دکه کوچک است که بچه‌ها می‌توانند به اقلامی که نیاز دارند و خودشان تهیه کنند و این یک احساس استقلال و مفید بودن به آدمی که در حال ترک است می‌دهد»

خواستم تا از بدو ورود به مرکز بازپروری برایم بگوید، اینکه وقتی یک معتاد به این مرکز وارد می‌شود کار درمان چگونه بر روی آن شروع می‌شود، گفت: «ابتدا که فردی وارد می‌شود به هواخوری می‌رود و بعد یک بیوگرافی از خودش می‌گوید، بعد از آن کارهای بهداشتی انجام می‌شود.

موها را کوتاه می‌کنند و لباس‌های تمیز و نو به افراد می‌دهند، افرادی که حال خیلی بدی دارند را به اتاق پزشک می‌برند تا پزشک آنها را ویزیت کند. اغلب افراد تا یک ماه اول تحت نظر پزشک هستند و اگر لازم باشد برای برخی از آنها دارو تجویز می‌شود.

یک چیز جالب که از این مرکز بگویم این است که اینجا صمیمت و صفا بالا است و اصلاً با یک فرد معتاد با ترحم رفتار نمی‌کنند، نه از کتک زدن خبری هست و نه از داد و بی داد، همانطور که تو به آنها می‌گویی داداشی آنها هم در جواب پاسخ می‌دهند بله داداش و نگاه از بالا به پایین به یک مددجو ندارند.

جای خالی مراکز بازپروری ترک اعتیاد برای بانوان احساس می‌شود

با راه اندازی مراکز بازپروری مانند مرکز مهر سروش و دیگر مراکز خیالمان تا حدودی از اعتیاد مردان در جامعه راحت شد، اما موضوع مهمی که کمتر به آن توجه شده است بحث اعتیاد بانوان و به ویژه بانوان معتاد متجاهر است، تا به امروز کمپ و یا مرکزی با ظرفیت بالا برای بانوان معتاد و یا بانوان معتاد متجاهر نه در تهران و نه در هیچ استانی نداریم و این موضوع نگرانی‌هایی را در جامعه ایجاد می‌کند، امید است که به زودی شاهد افتتاح مراکز بازپروری و ترک اعتیاد بانوان باشیم.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.